بازم میخام بنویسم ولی این بار واسه دل خودم!!!
اگر حال نداری بخونی...اشکال نداره:)
همیشه یه لبخند تلخی رو لبام هست....چون دیگه دوس ندارم زندگی این دنیا رو....خسته ام....احساس تکرار و پوچی میکنم....
آهان....از لبخند تلخ رو لبم میگفتم: آره...تلخه...میدونی چرا؟!؟!چون خیلی وقته از ته دل ، برای خودم نخندیدم....برای دل خودم...با اونی که دوسش دارم (دوست داشتنی که هنوز توش تردید دارم) خیلی عذابم دادی!!!خدااااااااا...اینقدر حق ام بود اذیتم کنی!؟؟!؟مگه چه کردم!!!!
روزهایی که میان و میرن.....از نامردی هایی که میبینم دلم میگیره....همه میگن آدمی به امید زنده است...ولی از من همون خرده امید رو هم دارن میگیرن...
همیشه اونایی که دوست دارن میگن:مواظب خودت باش؛ الان میخام به همشون بگم:که دیگه نتونستم مراقب باشم...نذاشتن مراقب خودم باشم....دل شکستن...رفتن ... و فقط تنها نگاه های سرد رو یادگاری گذاشتن...
بیخیال....خیلی حرف زم....ببخشید...فدای همتون...دعام کنید یا عوض شم...یا راه خوبی را پیدا کنم
سلام نوشته هات قشنگن ولی این همه عاشقی نیست
راستش من هم یه روز نشسته بودم و از خدا گلایه میکردم ولی
میدونی خود خدا عاشق همیشه خندونه
میدونی خدا گلایه هیچ بنده ای رو نمیکنه
میدونی اونی رو که از خدا میخای خدا خیلی وقت پیش به تو داده و خودت اونو از دست دادی
عشق آدمارو میکشه تا دوباره به دنیا بیان ولی این بار قوی تر ومصمم تر از قبل
شکسپیر
عاشق بودن هر چقدر هم غمانگیز باشه بد نیست ترحم آور هم نیست میتونی بهش افتخار کنی
تنهایی. یعنی کسی نباشه بهت بگه دوستت دارم و بی تو میمیرم
تنهایی یعنی خودت با خودت عاشقی کنی
نه با هر کس و نا کسی
42565 بازدید
25 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
60 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian