×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خدایا کمک

خدا

× خدا جون دوستت دارم
×

آدرس وبلاگ من

1582158315751580160816061587160415751605.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/naghme36

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

همه جا سیاه



معلم گفت: بنويس "سياه" و پسرك ننوشت 

معلم گفت: هر چه مي داني بنويس

تو پسرك گچ را در دست فشرد

معلم گفت: املاي آن را نمي داني؟و معلم عصباني بود

سياه آسان بود و پسرك چشمانش را به سطل قرمز رنگ كلاس دوخته بود

معلم سر او داد كشيد

و پسرك نگاهش را به دهان قرمز رنگ معلم دوخت

و باز جوابي نداد.معلم به تخته كوبيد

و پسرك نگاه خود را به سمت انگشتان مشت شده معلم چرخاند

و سكوت كرد

معلم بار ديگر فرياد زد: بنويس

گفتم هر چه مي داني بنويس

و پسرك شروع به نوشتن كرد

كلاغها سياهند ، پيراهن مادرم هميشه سياه است،

جلد دفترچه خاطراتم سياه رنگ است.

كيف پدرسياه بود، قاب عكس پدر يك نوار سياه دارد.

مادرم هميشه مي گويد :پدرت وقتي مردموهايش هنوزسياه بود

چشمهاي من سياه است و شب سياهتر.

يكي از ناخن هاي مادر بزرگ سياه شده است و قفل در خانمان سياه است

بعد اندكي ايستاد رو به تخته سياه و پشت به كلاس و سكوت آنقدر سياه بود

كه پسرك دوباره گچ را به دست گرفت و نوشت

((تخته مدرسه هم سياه است و خود نويس من با جوهر سياه مي نويسد.))

گچ را كنار تخته سياه گذاشت و بر گشت

معلم هنوز سرگرم خواندن كلمات بود

و پسرك نگاه خود را به بند كفشهاي سياه رنگ خود دوخته بود

معلم گفت بنشين

پسرك به سمت نيمكت خود رفت و آرام نشست

معلم كلمات درس جديد را روي تخته مي نوشت

و تمام شاگردان با مداد سياه در دفتر چه مشقشان رو نويسي مي كردند

اما پسرك مداد قرمزي برداشت و از آن روزمشقهايش را با مداد قرمز نوشت

معلم ديگر هيچگاه او را به نوشتن كلمه سياه مجبور نكرد و هرگز از مشق

نوشتنش با مداد قرمز ايراد نگرفت.و پسرك مي دانست
كه قلب معلم هرگز سياه نيست

یکشنبه 14 بهمن 1391 - 10:02:14 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://delkhon55.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 15 بهمن 1391   10:31:59 PM

درود بانو نغمه

جالب بود